حامد خانلو

باور

یادمه روزی که عاشقت شدم
فکر می‌کردم دیگه لایقت شدم

پا گذاشتم تو یه دنیای دیگه
فکرم از تو نمی‌رفت جای دیگه

با صدات قلبمو لرزون کردی
همه دنیامو دگرگون کردی

رنگ چشمات دلمو تکون می‌داد
معنی عشقو بهم نشون می‌داد

پا به پای همدیگه تو جاده‌ها
کم میشد برای ما فاصله‌ها

بهترین نغمه واسم صدای تو
برا من بودی و من برای تو

ولی حیف که دست سرد روزگار
نگذاشت اوضاع بمونه برقرار

دیگه دستات توی دستم نبودن
خاطراتت پیش من مونده بودن

گرچه چند مدته از تو دور شدم
اون قَدَر درد کشیدم صبور شدم

از پیشم رفتی و باورم شده
تنها موندن دیگه عادتم شده

حامد خانلو
۱۰ بهمن ۱۳۸۳

یک دیدگاه دربارهٔ «باور»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *