قاعده بیست و پنجم شمس تبریزی

فقط در آینده دنبال بهشت و جهنم نگرد. هر گاه بتوانیم یکی را بدون چشمداشت و حساب و کتاب و معامله دوست داشته باشیم، در اصل در بهشتیم. هر گاه با یکی منازعه کنیم و به نفرت و حسد و کین آلوده شویم، با سر به جهنم افتاده‌ایم.

کتاب: ملت عشق
نویسنده: الیف شافاک
ترجمه: ارسلان فصیحی​

قاعده بیست و چهارم شمس تبریزی

حال که انسان اشرف مخلوقات است، باید در هر گام به یاد داشته باشد که خلیفه خدا بر زمین است و طوری رفتار کند که شایسته این مقام باشد. انسان اگر فقیر شود، به زندان افتد، آماجِ افترا شود، حتی به اسارت رود، باز هم باید مانند خلیفه‌ای سرافراز، چشم و دل سیر و با قلبی مطمئن رفتار کند.

کتاب: ملت عشق
نویسنده: الیف شافاک
ترجمه: ارسلان فصیحی​

دل عاشقان

انسان‌هایی پیدا می‌شوند سی روز ماه رمضان را روزه می‌گیرند، عید که شد برای کفارهٔ گناهانشان گوسفندِ حنابسته سر می‌برند، به حج تمتع و عمره می‌روند، روزی پنج بار سر به سجاده می‌گذارند، اما در دلشان نه جایی برای محبت است، نه جایی برای مرحمت. مرد حسابی، پس برای چه این همه زحمت می‌کشی؟ مگر بدون دوست داشتن و دوست داشته شدن می‌شود ایمان آورد؟ اگر عشق نباشد، «عبادت» هم کلمه‌ای خشک و خالی می‌شود عبارت از پنج حرف کنار هم نشسته. پوسته‌ای بی مغز. انسان باید با عشق و در عشق ایمان بیاورد؛ باید در رگ‌هایش عشق به خدا و انسان‌ها را حس کند!

گمان می‌کنند آفریدگار جایی آن بالا در آسمان‌هاست. بعضی‌ها هم در مکه و مدینه به دنبال او می‌گردند! یا در مسجد محله‌شان! مگر خدا در یک مکان می‌گنجد؟ چه غفلتی! او تنها در یک جاست: در دلِ عاشقان!

کتاب: ملت عشق
نویسنده: الیف شافاک
ترجمه: ارسلان فصیحی​

حسرت

در این دنیا امکان دارد با مردی زیر یک سقف زندگی کنی و یک رختخواب را با او قسمت کنی، اما باز در حسرتش بمانی. پس آدم دلش فقط برای کسانی که دورند تنگ نمی‌شود. ممکن است دلت برای نزدیک‌ترین آدم هم تنگ شود.

کتاب: ملت عشق
نویسنده: الیف شافاک
ترجمه: ارسلان فصیحی

عشق خدا

عشق خدا به دریا می‌ماند. هر انسانی به قدر ذاتش از آن آب برمی‌دارد. این‌که هر کسی چقدر آب برمی‌دارد به گنجایش ظرفش بستگی دارد. یکی ظرفش خمره است، یکی دلو، یکی کوزه، دیگری پیاله.

کتاب: ملت عشق
نویسنده: الیف شافاک
ترجمه: ارسلان فصیحی​

عشق

اگر فقط خوشی‌ها را و راحتی‌ها را جمع کنیم و دشواری‌ها را رها کنیم، می‌توان این را «عشق» نامید؟ دوست داشتنِ زیبا و پس زدنِ زشت آسان‌ترین کار است. مهم این است که بتوانی هم خوب را دوست داشته باشی هم بد را؛ بدون این‌که بینشان فرق بگذاری. مگر شکر کردن به خاطر چیزهای نیکو کاری دارد؟ این را سگ‌های بلخ هم بلدند. اگر استخوانشان بدهی خوشحال می‌شوند و به نشانه شکر دمشان را تکان می‌دهند. بدون شک انسان بیش‌تر از این از دستش بر می‌آید. گذر به فراسوی نیک و بد ممکن است!

کتاب: ملت عشق
نویسنده: الیف شافاک
ترجمه: ارسلان فصیحی

قاعده بیست و سوم شمس تبریزی

زندگی اسباب‌بازی پر زرق و برقی است که به امانت به ما سپرده‌اند. بعضی‌ها اسباب‌بازی را آن‌قدر جدی می‌گیرند که به خاطرش می‌گریند و پریشان می‌شوند. بعضی‌ها هم همین که اسباب‌بازی را به دست می‌گیرند کمی با آن بازی می‌کنند و بعد می‌شکنندش و می‌اندازندش دور. یا زیاده بهایش می‌دهیم، یا بهایش را نمی‌دانیم.

از زیاده‌روی بپرهیز. صوفی نه افراط می‌کند و نه تفریط. صوفی همیشه میانه را برمی‌گزیند.

کتاب: ملت عشق
نویسنده: الیف شافاک
ترجمه: ارسلان فصیحی

انسانیت

شمس تبریزی دنیا را به دیگی بزرگ تشبیه می‌کرد. دیگی که آشی مهم (انسانیت) در آن می‌پزد. اعمالمان، احساساتمان، حرف‌هایمان، حتی فکرهایمان را توی این دیگ می‌ریزند. برای همین باید از خود بپرسیم چه چیزی به این آشِ در هم جوشِ جهانی اضافه کرده‌ایم. دلخوری، عصبانیت، خونخواهی و خشونت؟ یا عشق، ایمان و هماهنگی؟

کتاب: ملت عشق
نویسنده: الیف شافاک
ترجمه: ارسلان فصیحی​

قاعده بیست و دوم شمس تبریزی

عاشق حقیقی خدا وارد میخانه که بشود، آن‌جا برایش نمازخانه می‌شود. اما آدم دائم‌الخمر وارد نمازخانه هم که بشود، آن‌جا برایش میخانه می‌شود. در این دنیا هر کاری که بکنیم، مهم نیّتمان است، نه صورتمان.

کتاب: ملت عشق
نویسنده: الیف شافاک
ترجمه: ارسلان فصیحی​

قاعده بیست و یکم شمس تبریزی

به هر کدام ما صفاتی جداگانه عطا شده است. اگر خدا می‌خواست همه عینا مثل هم باشند، بدون شک همه را مثل هم می‌آفرید. محترم نشمردن اختلاف‌ها و تحمیل عقاید صحیح خود به دیگران بی‌احترامی است نسبت به نظام مقدس خدا.

کتاب: ملت عشق
نویسنده: الیف شافاک
ترجمه: ارسلان فصیحی​